ترجمه مقاله

خودفروش

xodforuš

۱. = روسپی
۲. [قدیمی] خودنما؛ خودستا؛ لاف‌زن: ◻︎ بر در میخانه رفتن کار یک‌رنگان بُوَد / خودفروشان را به کوی می‌فروشان راه نیست (حافظ: ۱۶۰).

۱. تنبهمزد، تنفروش، جنده، روسپی، فاحشه، کوچهقجری، قحبه، لکاته، بلایه، معروفه
۲. خودپرست، خودخواه، متکبر

ترجمه مقاله