خلاعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پریشانی، نابسامانی، نافرمانی ۲. خودرایی، خودسری، خودکامی، خویشتنکامی ۳. نافرمانی ۴. افسارگسیختگی
خامی کردنلغتنامه دهخداخامی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناپختگی کردن . جهالت . ناآزمودگی نشان دادن : نکنم بیخودی و خودکامی چون شدم پخته کی کنم خامی ؟نظامی .
غرضمندیلغتنامه دهخداغرضمندی . [ غ َ رَ م َ ] (حامص مرکب ) غرضمند بودن . غرض داشتن . صاحب غرض بودن . || خودکامی . (ناظم الاطباء). رجوع به غرضمند و غرض شود.
خلاعتفرهنگ فارسی معین(خَ عَ) [ ع . خلاعة ] 1 - (مص ل .) افسار گسیختن ، افسار برگرفتن . 2 - (اِمص .) خودکامی ، خویشتن کامی . 3 - نابسامانی ، پریشانی .