خوشامدفرهنگ فارسی عمید۱. گفتاری که در استقبال از مهمان گفته شود.۲. مطبوع و دلپسند بودن.۳. [قدیمی] تملق؛ چاپلوسی.۴. (صفت) [قدیمی] دلپسند؛ مطبوع.⟨ خوشامد گفتن: تبریک ورود گفتن و تعارف کردن.
خوشامدگوییفرهنگ فارسی عمید۱. گفتن سخنی به مهمان تازهرسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او.۲. [قدیمی] چربزبانی؛ تملق؛ چاپلوسی.
complimentsدیکشنری انگلیسی به فارسیتعریف، تعارف، خوشامد، درود، خوش ایند، خوش آمد، تعریف کردن از، خوشامد گفتن، خوشامد گویی کردن
complimentدیکشنری انگلیسی به فارسیتعریف و تمجید، تعریف، تعارف، خوشامد، درود، خوش ایند، خوش آمد، تعریف کردن از، خوشامد گفتن، خوشامد گویی کردن
خوشامدگوییفرهنگ فارسی عمید۱. گفتن سخنی به مهمان تازهرسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او.۲. [قدیمی] چربزبانی؛ تملق؛ چاپلوسی.