لغتنامه دهخدا
دست داشتن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از توانا بودن بر چیزی . (آنندراج ). تسلط داشتن .قدرت داشتن . مسلط بودن . مقتدر بودن . قادر بودن . امکان داشتن . توانائی داشتن . دسترسی داشتن : مردم اگر چند با شرف گفتار است چون به شرف نوشتن دست ندارد ناقص بود چون