خویشتنداریabstinence 2واژههای مصوب فرهنگستانعملکرد مشاور یا درمانگر در خودداری از گفتوگو و تعامل مهارنشده (uninhibited) با فرد مُراجع
خویشتن داریلغتنامه دهخداخویشتن داری . [ خوی / خی ت َ ] (حامص مرکب ) عفاف . زهد. کف نفس . حلم . بردباری . تمالک نفس . خودداری از شهوات . پرهیز. پرهیزکاری . تماسک نفس . ورع . (یادداشت مؤلف ) : و بسلام کس نرفتی و کس را نزدیک خود نگذاشتی و با کس
خویشتن داریدیکشنری فارسی به انگلیسیcontinence, inhibition, mortification, self-control, self-denial, self-restraint, stoically, stoicism, temperance
خویشتنداری غذاییdietary restraintواژههای مصوب فرهنگستانپرهیز از خوردن غذا برای حفظ یا دستیابی به وزن مناسب
خویشتنداری غذاییdietary restraintواژههای مصوب فرهنگستانپرهیز از خوردن غذا برای حفظ یا دستیابی به وزن مناسب