خپللغتنامه دهخداخپل . [ خ ِپ ِ ] (ص ) در تداول عامه ، کوتاه قد. کوتوله . این کلمه همین خپله مصطلح امروزیان است . رجوع به خپله شود.
خپلفرهنگ مترادف و متضاد۱. کوتوله، کوتاهقد، قدکوتاه (چاق) ≠ بلندقامت ۲. چاق، خپله ۳. ابله، پخمه، کودن، نادان
خیل خیللغتنامه دهخداخیل خیل . [ خ َ خ َ / خ ح ] (ق مرکب ) گروه گروه . فوج فوج : سپاهی که از بردع و اردبیل بیامد بفرمود تا خیل خیل . فردوسی .بنمود خیل خیل گنه پیش چشم من تا در کدام خیل کنم بیشتر نگ
خپلهلغتنامه دهخداخپله . [ خ ِ پ ِ ل َ / ل ِ ] (ص ) کوتوله . کوتاه بالای درشت استخوان فربه و سطبر. کوتاه قد گوشت ناک . عُنْبُط. حِبِقَّه . بُحتُر. (یادداشت بخط مؤلف ).
خپلهدیکشنری فارسی به انگلیسیchunky, dumpy, pudgy, roly-poly, rotund, squat, stocky, stubby, thickset, tubby
خپلهلغتنامه دهخداخپله . [ خ ِ پ ِ ل َ / ل ِ ] (ص ) کوتوله . کوتاه بالای درشت استخوان فربه و سطبر. کوتاه قد گوشت ناک . عُنْبُط. حِبِقَّه . بُحتُر. (یادداشت بخط مؤلف ).
خپلهدیکشنری فارسی به انگلیسیchunky, dumpy, pudgy, roly-poly, rotund, squat, stocky, stubby, thickset, tubby