عصقیرةلغتنامه دهخداعصقیرة. [ ؟ رَ ] (ع اِ) به زبان بغدادی و موصلی خیری زرد است . (اختیارات بدیعی ).خیری زرد. (الفاظ الادویة). رجوع به خیری زرد شود.
زراوشانلغتنامه دهخدازراوشان . [زِ وِ / زَ وَ ] (اِ) گلی است که آن را خیری می گویند و اقسام آن بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). گل خیری . (ناظم الاطباء). خیری . شب بو. (فرهنگ فارسی معین ).