داخل شدنلغتنامه دهخداداخل شدن . [ خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درآمدن . اندر آمدن . دخول . وارد شدن . فروشدن . داخل گشتن . ورود کردن . ولوج . داخل گردیدن . درشدن : شبی بیکی از مجالس ملوک داخل شد. (مجالس سعدی ). کبن ؛ داخل شدن دندان ثنایای آدمی از بالا و پایین در غار دهن . (منته
داخل شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخل شدن، وارد شدن، تو آمدن، پا گذاشتن، پریدن، رسیدن سوار شدن، سواری کردن افتتاح کردن، باز کردن بازدید کردن، سَر زدن شیرجه رفتن اسم نوشتن، اسمنویسی کردن تسخیر کردن، مسخر کردن، تحت انقیاد درآوردن نفوذ کردن▼
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) (الواح الداخل ) نام محلی مرکب از چند تپه ٔ ممتد از شرق به غرب واقع در جهت غربی رود نیل به صعید مصر. (قاموس الاعلام ترکی ).
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) طبرش داخل . تفرش ، طبرس و آن از توابع قم قدیم بوده است : در طبرش داخل و جاست و فالق بهر جریبی زمین بیست و پنج درهم مقرر بوده است . (تاریخ قم ص 119). مزارعان و معاهدان در جمیع رستاقها بغیر از طبرش
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الداخل ، از ملوک اموی اندلس . رجوع به عبدالرحمن ... و رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 302 شود.
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است از آن ِ «این سوی رودیان » به گیلان . (حدود العالم ).
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) (الواح الداخل ) نام محلی مرکب از چند تپه ٔ ممتد از شرق به غرب واقع در جهت غربی رود نیل به صعید مصر. (قاموس الاعلام ترکی ).
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) طبرش داخل . تفرش ، طبرس و آن از توابع قم قدیم بوده است : در طبرش داخل و جاست و فالق بهر جریبی زمین بیست و پنج درهم مقرر بوده است . (تاریخ قم ص 119). مزارعان و معاهدان در جمیع رستاقها بغیر از طبرش
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الداخل ، از ملوک اموی اندلس . رجوع به عبدالرحمن ... و رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 302 شود.
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است از آن ِ «این سوی رودیان » به گیلان . (حدود العالم ).
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) (الواح الداخل ) نام محلی مرکب از چند تپه ٔ ممتد از شرق به غرب واقع در جهت غربی رود نیل به صعید مصر. (قاموس الاعلام ترکی ).
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) طبرش داخل . تفرش ، طبرس و آن از توابع قم قدیم بوده است : در طبرش داخل و جاست و فالق بهر جریبی زمین بیست و پنج درهم مقرر بوده است . (تاریخ قم ص 119). مزارعان و معاهدان در جمیع رستاقها بغیر از طبرش
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن معاویةبن هشام الداخل ، از ملوک اموی اندلس . رجوع به عبدالرحمن ... و رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 302 شود.
داخللغتنامه دهخداداخل . [ خ ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است از آن ِ «این سوی رودیان » به گیلان . (حدود العالم ).