داغدیدهفرهنگ فارسی عمیدکسی که از مرگ فرزند یا یکی از خویشان نزدیک خود دلسوخته و اندوهگین باشد؛ داغدار؛ دارای داغ: ◻︎ ما را مبر به باغ که از سیر لالهزار / یک داغ صد هزار شود داغدیده را (صائب: ۸۰).