دامساز

dāmsāz

معنی

۱. سازندۀ دام؛ کسی که دام درست می‌کند یا دام می‌گستراند.
۲. [مجاز] آن‌که دیگری را با مکر و فریب گرفتار سازد؛ حیله‌گر و فریب‌دهنده.

جست‌وجوی دقیق

دامساز

لغت‌نامه دهخدا

دامساز. (نف مرکب ) سازنده ٔ دام . صانع دام . سازنده ٔ آلت گرفتار ساختن حیوان یا آلت شکار کردن او. || مجازاً حیله گر. اسباب چین . پاپوش دوز. فریبنده . مزوّر. گربز. گرفتارکننده . بمکر برآینده : برآراست گرسیوز دامسازسری پر ز کینه دلی پر ز آز.<

دامساز

فرهنگ فارسی عمید

۱. سازندۀ دام؛ کسی که دام درست می‌کند یا دام می‌گستراند.۲. [مجاز] آن‌که دیگری را با مکر و فریب گرفتار سازد؛ حیله‌گر و فریب‌دهنده.

جست‌وجوی هم‌آوا

دمساز

لغت‌نامه دهخدا

دمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ . سازگار. سازوار. موافق . (یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. (ناظم الاطباء). همنفس و همراز. (انجمن آرا)(آنندراج ). موافق به مدعا. (از برهان ) : گشاده بر ایشان بود راز من به هر نیک وبد بوده دمساز

دمساز

فرهنگ فارسی عمید

همدم؛ همراز؛ هم‌صحبت؛ همنشین؛ موافق؛ سازگار؛ دمخور.

دمساز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

congenial, favorable, helpmate, intimate, tightknit

دمساز

فرهنگ فارسی معین

( ~.) (ص فا.) 1 - همدم ، همراز. 2 - موافق ، سازگار.

دمساز

فرهنگ مترادف و متضاد

انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور، دوست، موافق، مونس، ندیم، همدم، همراز

جست‌وجوی مشابه

دامسازی

لغت‌نامه دهخدا

دامسازی . (حامص مرکب ) عمل دامساز.

جست‌وجوی هم‌آغاز

دامسازی

لغت‌نامه دهخدا

دامسازی . (حامص مرکب ) عمل دامساز.

درپیوند

بیشتر بدانید

دامساز

dāmsāz

معنی

جست‌وجوی دقیق

دامساز

لغت‌نامه دهخدا

دامساز

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی هم‌آوا

دمساز

لغت‌نامه دهخدا

دمساز

فرهنگ فارسی عمید

دمساز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دمساز

فرهنگ فارسی معین

دمساز

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی مشابه

دامسازی

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی هم‌آغاز

دامسازی

لغت‌نامه دهخدا