ترجمه مقاله

دانه

dāne

۱. هستۀ میان برخی از میوه‌ها.
۲. (کشاورزی) تخم گیاه؛ بذر.
۳. (زیست‌شناسی) تخم میوه.
۴. هر‌یک از حبوب خوردنی از گندم، جو، ماش، عدس، نخود، لوبیا و مانند آن‌ها؛ حبه: ◻︎ پر از میوه کن خانه را تا به در / پر از دانه کن چینه را تا به سر (ابوشکور: ۱۰۲).
۵. آنچه طیور از زمین برچینند و بخورند؛ چینۀ پرندگان.
۶. آنچه صیاد در میان دام بریزد از گندم، جو، ارزن، و مانند آن ‌که پرندگان به هوای آن در دام بیفتند: ◻︎ کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید / قضا همی‌بردش تا به‌سوی دانه و دام (سعدی: ۱۲۲).
۷. یک عدد از چیزی.
۸. هر عدد از میوه، خصوصاً غله: یک دانه گندم، یک دانه جو، یک دانه نخود ◻︎ اندک‌اندک به هم شود بسیار / دانه‌دانه‌ست غله در انبار (سعدی: ۱۸۱).

۱. بذر، برز، تخم، دان، مغز، هسته
۲. تا، شماره، عدد
۳. حب، حبه، ریزه
۴. آبله

ترجمه مقاله