دانژهلغتنامه دهخدادانژه . [ ژِ ] (اِخ ) نام کرسی بخشی از ولایت وین ایالت شاتل رلت بفرانسه . کنار رود وین . دارای 930 تن سکنه و راه آهن .
دیانdieneواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
دانه دانهلغتنامه دهخدادانه دانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) قید تکرار : اندک اندک بهم شود بسیاردانه دانه است غله در انبار. سعدی . || یک یک . یکی یکی . مجزی به اف
دانه دانهفرهنگ فارسی معین( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
داوید دانژهلغتنامه دهخداداوید دانژه . [ ژِ] (اِخ ) (پیر ژان ). مجسمه ساز فرانسوی . متولد آنژه به سال 1788 و متوفی به سال 1856 م . بنیان گذار نما و سردر پانتئون در پاریس .
دانجهلغتنامه دهخدادانجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) دانچه . غله ای که بعربی عدس گویند. (برهان ). عدس . نسک . مرجمک . مرجومک . دانژه .
انژهلغتنامه دهخداانژه . [ اَ ژَ / ژِ ] (اِ) مرجمک . عدس . (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به عدس و انز و دانژه شود.
داوید دانژهلغتنامه دهخداداوید دانژه . [ ژِ] (اِخ ) (پیر ژان ). مجسمه ساز فرانسوی . متولد آنژه به سال 1788 و متوفی به سال 1856 م . بنیان گذار نما و سردر پانتئون در پاریس .