درجاتلغتنامه دهخدادرجات . [ دَ رَ ] (ع اِ) ج ِدَرَجَة. (منتهی الارب ). پایه های بلند. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . مقامات : اصحاب سلطان ... همیشه این مراتب را منظور نداشته اند، بلکه بتدریج ... آن درجات یافته اند. (کلیله و دمنه ). ما از آن طبقه نیستیم که این درجات را مرشح
دیرزادepigenetic, epigeneواژههای مصوب فرهنگستانویژگی کانسنگ یا کانساری که دیرتر از سنگ دربرگیرندهاش تشکیل شده است
درجاتلغتنامه دهخدادرجات . [ دَ رَ ] (ع اِ) ج ِدَرَجَة. (منتهی الارب ). پایه های بلند. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . مقامات : اصحاب سلطان ... همیشه این مراتب را منظور نداشته اند، بلکه بتدریج ... آن درجات یافته اند. (کلیله و دمنه ). ما از آن طبقه نیستیم که این درجات را مرشح
درجاتلغتنامه دهخدادرجات . [ دَ رَ ] (ع اِ) ج ِدَرَجَة. (منتهی الارب ). پایه های بلند. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . مقامات : اصحاب سلطان ... همیشه این مراتب را منظور نداشته اند، بلکه بتدریج ... آن درجات یافته اند. (کلیله و دمنه ). ما از آن طبقه نیستیم که این درجات را مرشح
رفیعالدرجاتلغتنامه دهخدارفیعالدرجات . [رَ عُدْ دَ رَ ] (اِخ ) شمس الدین رفیعالشأن بن شاه عالم بهادر شاه ، پادشاه مغول هند از سلسله ٔ بابر (جلوس و وفات 1131 هَ . ق .). (از فرهنگ فارسی معین بخش اعلام ). دهمین از سلاطین بابری هند در (1131</s
اعلي الدرجاتدیکشنری عربی به فارسیعالي , بالا ترين , بيشترين , درجه عالي , صفت عالي , افضل , مبالغه اميز