لغتنامه دهخدا
ارقاء. [ اِ ] (ع مص ) خشک و ساکن گردانیدن اشک را. (منتهی الأرب ). واایستادن خون و اشک . (تاج المصادر بیهقی ). استادن اشک و خون . (زوزنی ). || ارقاء عَرَق ؛ برداشتن خوی . || ابوالشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی جرفادقانی ، مترجم تاریخ یمینی ، ارقاء را به معنی بلند گردانیدن و ارتقا