ترجمه مقاله

درخشان

de(a)raxšān

۱. درخشنده؛ روشنی‌دهنده؛ روشن؛ تابان؛ رخشان.
۲. درخور توجه؛ شاخص.
۳. (بن مضارعِ درخشاندن) =درخشاندن

براق، تابان، تابنده، درخشنده، رخشنده، ساطع، فروزنده، مشعشع، منور، نورانی ≠ بینور

ترجمه مقاله