۱. مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد.
۲. [قدیمی] مروارید یکتا؛ درّ یتیم: ◻︎ سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی (سعدی۲: ۵۸۸).
۳. (صفت) [مجاز] عزیز؛ سوگلی.
۱. در، مروارید
۲. سوگلی، عزیز، عزیزکرده، نازدانه، نورچشم
۳. فرید، یکتا، یکدانه
۴. لوس، ننر