دزدیدنلغتنامه دهخدادزدیدن . [ دُ دی دَ ] (مص ) بردن . سرقت . به نهانی مال دیگری را برای خود گرفتن . برداشتن مال دیگری برای خود درنهان . (یادداشت مرحوم دهخدا). سرقت کردن و بردن مال کسی را به مکر و فریب و در پنهانی و یا گرفتن مال کسی را دربیابان و صحرا بزور و قهر و غلبه و ربودن به مکر و خدعه . (ن
دزدیدنفرهنگ فارسی عمید۱. بردن مال دیگری پنهانی و بیخبر که صاحب مال در آن لحظه آگاه نشود؛ دزدی کردن.۲. کنار کشیدن خود.
نادزدیدنیلغتنامه دهخدانادزدیدنی . [ دُ دی دَ ] (ص لیاقت ) که نتوان آن را دزدید. مقابل دزدیدنی . رجوع به دزدیدنی شود.
ندزدیدنیلغتنامه دهخداندزدیدنی .[ ن َ دُ دی دَ ] (ص لیاقت ) که قابل سرقت نیست . که نتوان دزدیدش . مقابل دزدیدنی . رجوع به دزدیدنی شود.
نادزدیدنیلغتنامه دهخدانادزدیدنی . [ دُ دی دَ ] (ص لیاقت ) که نتوان آن را دزدید. مقابل دزدیدنی . رجوع به دزدیدنی شود.
ندزدیدنیلغتنامه دهخداندزدیدنی .[ ن َ دُ دی دَ ] (ص لیاقت ) که قابل سرقت نیست . که نتوان دزدیدش . مقابل دزدیدنی . رجوع به دزدیدنی شود.