دساتیریفرهنگ فارسی عمیدمربوط به دساتیر و کلمات آن: لغات جعلی دساتیری در نوشتههای عدهای وارد شده و باعث اشتباه آنان گردیده است.
دساترلغتنامه دهخدادساتر. [ دَ ت ِ ] (ع ، اِ) ج ِ دُستور. (منتهی الارب ). دساتیر. رجوع به دستور و دساتیر شود.
دساتیرلغتنامه دهخدادساتیر. [ دَ ] (اِخ ) دساتیر آسمانی . نام کتابی است که ملافیروز نام از ایران به هند برده و ترویج کرده و این کتاب ظاهراً در زمان شاه عباس اول جعل شده است ، صد سال پیش از ملا فیروز. شاید جعل آن به زمان اکبرشاه (963-10
دساتیرلغتنامه دهخدادساتیر. [ دَ ](ع ، اِ) ج ِ دُستور. (اقرب الموارد) (غیاث ). دساتر. (منتهی الارب ) : و در دفاتر قوانین و دساتیر دواوین مثبت و مقنن گشت . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 50). فرمود تا به تمامت ممالک یرلیغی نویسند به یک عبارت
سیمنادلغتنامه دهخداسیمناد. (اِ) سوره ، همچو سوره ٔ الحمد و سوره ٔ قل هو اﷲ و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). از لغات دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیری ص 254 شود.
شیدآزادلغتنامه دهخداشیدآزاد. (اِ مرکب ) نام جرم فلک مشتری . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). این لغت دساتیری است . || نور مجرد. مطلق ذات یزدانی . (انجمن آرا). این لغت دساتیری است .
خدیهلغتنامه دهخداخدیه . [ خ ِ ی َ / ی ِ ] (ص ) بمعنی مضاف است که در مقابل مطلق باشد. (ازبرهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || افزوده شده . (ناظم الاطباء). ظاهراً از لغات دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیری ص <span class="hl" dir="lt
تیمسارفرهنگ فارسی عمیدعنوان صاحبمنصبان بالاتر از درجۀ سرهنگی، مترادف جناب یا حضرت. Δ از واژههای دساتیری است.