ترجمه مقاله

دستاربند

dastārband

۱. کسی که دستار به سر ببندد؛ آن‌که عمامه بر سر می‌گذارد.
۲. عالِم؛ فقیه: ◻︎ خسرو دستاربندان آن که دارد خسروی / بر خداوندان دستار از خداوند کلاه (سوزنی: ۳۴۲).

ترجمه مقاله