دستکاریلغتنامه دهخدادستکاری . [ دَ ] (حامص مرکب ) عمل دستکار. با دست کار کردن . صنعت و کار دستی . صنعت کاری . (ناظم الاطباء). صنعت یدی . صنعت : چو ده گانه ای مانداز آن زر بجای در آن دستکاری بیفشرد پای . نظامی .به کهپایه دارم یکی دسکره
دستکاریواژهنامه آزاد(رایانه) هک کردن، رخنه و نفوذ به سیستم رایانه ای؛ تغییر به منظور گول زنی و تقلب، مانند دستکاری اطلاعات، دستکاری در سند یا شناسنامه، دستکاری در کنتور آب و برق؛ هرگونه تغییر با سلیقۀ شخصی، مانند دستکاری در اگزوز؛ انگولک کردن یا ور رفتن، مانند دستکاری جوش های صورت.
دستکاری ارزیcurrency manipulationواژههای مصوب فرهنگستاندخالت در بازار ارز برای بالا یا پایینتر نگهداشتن نرخ ارز نسبت به نرخ ارز تعادلی (equilibrium exchange rate)
دستکاری انتخاباتballot-riggingواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری هر روش نادرست در برگزاری انتخابات به نفع یک نامزد یا حزب خاص
دستکاری تصویرimage manipulationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تغییر یک تصویر رقمی بهکمک نرمافزارهای ترسیم
دستکاری ارزیcurrency manipulationواژههای مصوب فرهنگستاندخالت در بازار ارز برای بالا یا پایینتر نگهداشتن نرخ ارز نسبت به نرخ ارز تعادلی (equilibrium exchange rate)
دستکاری انتخاباتballot-riggingواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری هر روش نادرست در برگزاری انتخابات به نفع یک نامزد یا حزب خاص
دستکاری تصویرimage manipulationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تغییر یک تصویر رقمی بهکمک نرمافزارهای ترسیم
پیانوی دستکاریشدهprepared pianoواژههای مصوب فرهنگستانپیانویی که با قرار دادن موادی مانند فلز و پارچه و لاستیک و کاغذ در میان سیمهای آن یک یا چند ویژگی صوتی آن، بهویژه رَنگ (timbre) آن را، تغییر داده باشند
دستکاری ارزیcurrency manipulationواژههای مصوب فرهنگستاندخالت در بازار ارز برای بالا یا پایینتر نگهداشتن نرخ ارز نسبت به نرخ ارز تعادلی (equilibrium exchange rate)
دستکاری انتخاباتballot-riggingواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری هر روش نادرست در برگزاری انتخابات به نفع یک نامزد یا حزب خاص
دستکاری تصویرimage manipulationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تغییر یک تصویر رقمی بهکمک نرمافزارهای ترسیم