دمیرآغاجیلغتنامه دهخدادمیرآغاجی . [ دَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نارمشک . رمان مصری . (یادداشت مؤلف ).درخت انجیلی که در آستارا دمیرآغاجی و در اردبیل آغجه قین و در اطراف رشت زوند و در مازندران و گرگان و کجور انجیلی نامند. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص <span class="hl" dir="
دمیرآغاجیفرهنگ فارسی عمیداز درختان جنگلی که در جنگلهای مرطوب میروید و بلندیش به چهار متر میرسد. برگهایش تلخ و قابض است. برگ و پوست آن بهسبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار میرود؛ انجیلی؛ انچیلو؛ توئی.
دمرآغاجیلغتنامه دهخدادمرآغاجی . [ دَ م ِ ] (ترکی ،اِ مرکب ) ترجمه ٔ آسوندار (آهن دار) فارسی است که بعضی فارسان ترکی گو این درخت را نام داده اند. توی . انجیلی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به توی و انجیلی شود.