لغتنامه دهخدا
دنیادار. [ دُن ْ ] (نف مرکب ) دنیادارنده . دنیاپرست . دنیاطلب . (یادداشت مؤلف ). دنیادارنده . دنیاپرست . دنیاطلب . (یادداشت مؤلف ). دنیادوست و لهو و لعب دوست . (ناظم الاطباء) : ای یتیمان غمخوار بگریید و ای پادشاهان دنیادار بدین مملکت غره مشوید. (قصص