لغتنامه دهخدا
نرم خوی . [ ن َ ] (ص مرکب ) پسندیده خوی . (آنندراج ). دَهْثَم . دَهّاس . دَمیث . (منتهی الارب ). دمث . ذلولی . (یادداشت مؤلف ). نرم خو. رجوع به نرم خو شود : انصاف میدهم که چو روی تو روی نیست گل در مزاج لطف چو تو نرم خوی نیست .<p class="aut