دوبارهلغتنامه دهخدادوباره . [ دُ رَ / رِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) کرت ثانی . کرت دیگر. باز. مرة اخری . بار دیگر. دیگر بار. دومرتبه . کرت دوم . مقابل یکباره . نیز. ایضاً. دگربار. مجدداً. از نو. دیگر باره . دفعه ٔ دوم . از سر. (یادداشت مؤلف ). مکرر، چون حیات دوباره
دوباره!encore (fr.) 1, bis 1واژههای مصوب فرهنگستانعبارتی که بیان آن از سوی حضار به معنای درخواست اجرای مجدد قطعهای از قطعات اجراشده یا حتی اجرانشده است
دوباره تنورلغتنامه دهخدادوباره تنور. [ دُ رَ / رِ ت َ ] (ص مرکب ) دوتنوره . دوالکه . دوآتشه . نان که خوب پخته و برشته باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوآتشه شود.
دوبارهکاریreworkواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح کار نقصدار که ممکن است پیش از بازرسی و آزمایش یا در هنگامِ آن یا پس از آن انجام گیرد
دوباره!encore (fr.) 1, bis 1واژههای مصوب فرهنگستانعبارتی که بیان آن از سوی حضار به معنای درخواست اجرای مجدد قطعهای از قطعات اجراشده یا حتی اجرانشده است
دوبارهکاریreworkواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح کار نقصدار که ممکن است پیش از بازرسی و آزمایش یا در هنگامِ آن یا پس از آن انجام گیرد
دوباره تنورلغتنامه دهخدادوباره تنور. [ دُ رَ / رِ ت َ ] (ص مرکب ) دوتنوره . دوالکه . دوآتشه . نان که خوب پخته و برشته باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوآتشه شود.
خدمات دوبارهگیریring againواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات سفارشی تماس که بهمحض آزادشدن خط اشغال، تماسگیرنده را با زنگ مشخصی مطلع میکند و درصورتیکه تماسگیرنده گوشی را بردارد بهطور خودکار شمارهگیری انجام میشود
unregenerateدیکشنری انگلیسی به فارسیبازخوانی نشده است، گناهکار، دوباره ساخته نشده، دوباره حیات نیافته، دوباره بنانشده، دوباره تولید نشده
دوباره تنورلغتنامه دهخدادوباره تنور. [ دُ رَ / رِ ت َ ] (ص مرکب ) دوتنوره . دوالکه . دوآتشه . نان که خوب پخته و برشته باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوآتشه شود.
دوباره!encore (fr.) 1, bis 1واژههای مصوب فرهنگستانعبارتی که بیان آن از سوی حضار به معنای درخواست اجرای مجدد قطعهای از قطعات اجراشده یا حتی اجرانشده است
دوبارهکاریreworkواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح کار نقصدار که ممکن است پیش از بازرسی و آزمایش یا در هنگامِ آن یا پس از آن انجام گیرد