دوربللغتنامه دهخدادوربل . [ ب ِ ] (ص مرکب ) بی وفا و بی حقیقت و نمک بحرام . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ).
داربلی یا دارولیواژهنامه آزادبمعنی درخت بلوط .در لرستان برای نامگذاری فرزندان ذکور استفاده میشد که بمعنی سرسخت ومقاوم است
دوبللغتنامه دهخدادوبل . [ ب َ ] (ص ) بی وفا و بی حقیقت را گویند. (برهان ) (از آنندراج ) (ازفرهنگ جهانگیری ). خائن . (ناظم الاطباء) : تن دوبل و بیوفاست ای خواجه چندین مطلب مراد از این دوبل . ناصرخسرو (از آنندراج ).رجوع به دوربل شود.