دورکوچlong-distance migrationواژههای مصوب فرهنگستانالگویی از مهاجرت در عرض جغرافیایی که در آن، برخلاف مهاجرت راهنزدیک، گونهای که در نواحی معتدل یا سردسیر زادآوری کرده است، به نواحی گرمسیری یا نیمهگرمسیری کوچ میکند متـ . مهاجرت راهدور
دورکاویremote sensingواژههای مصوب فرهنگستانجمعآوری و پردازش و به کارگیری اطلاعات کمّی و کیفی از جسم بدون تماس با آن از راه دور متـ . سنجش از دور
دورکیلغتنامه دهخدادورکی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). یکی از شعب طایفه ٔ هفت لنگ از ایل بختیاری است . (یاد داشت مؤلف ).
علی دورقیلغتنامه دهخداعلی دورقی . [ ع َ ی ِ دَ رَ ] (اِخ ) ابن مهزیار اهوازی دورقی شیعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اهوازی شود.