دوپیکرلغتنامه دهخدادوپیکر. [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) مزدوج . مثناة. (یادداشت مؤلف ). || پرگاله .(شرفنامه ٔ منیری ). پاره و لخت . دوپاره : اگر دشمن تو دوپیکرشودسراپا ز تیغت دوپیکر شود. (مؤلف شرفنامه ٔ
دوپیکرلغتنامه دهخدادوپیکر. [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] (اِخ ) برج سوم از دوازده برج فلکی که به عربی آن را جوزا گویند و برج مذکور به صورت دو کودک برهنه است که پی همدیگر درآمده اند به همین جهت در عربی توأمان نیز گویند. (از غیاث ) (از آنندراج ). جسدین . توأمان . (یاددا
دوپیکرفرهنگ فارسی معین( ~. پِ کَ) (اِ.) جوزا، سومین برج از برج های دوازده گانه که خورشید در حرکت ظاهری خود در خردادماه در این برج دیده می شود.
پیری بیک دوکرلغتنامه دهخداپیری بیک دوکر. [ ] (اِخ ) از تراکمه است . جوانی خوش خلق و صحبت آراست ، رفیق گرم اختلاط و مصاحب همه جارو مانند او کم پیدا میشود. از فن موسیقی بهره مند است و تصنیفهای بسیار دارد. اشعارش چنین است :از وصل تو ای نگار دوری تا کی هرچند که باشد این ضروری تا کی گفتی که صبو
دوپیکریلغتنامه دهخدادوپیکری . [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] (حامص مرکب )صفت و حالت دوپیکر. دویی . نفاق . جدایی : چون من توام این دوپیکری چیست چون هر دو یکی است داوری چیست . خاقانی . || جوزا بودن . صفت و حالت ب
ارابهرانAuriga, Aur, Charioteerواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) بین دو صورت فلکی دوپیکر و برساوش
جوزافرهنگ فارسی عمید۱. (نجوم) سومین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد؛ توٲمان؛ دوپیکر.۲. سومین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر خرداد.
دوخواهرانلغتنامه دهخدادوخواهران . [ دُ خوا / خا هََ ] (اِخ ) دو ستاره ٔ شعرای شامی و شعرای یمانی . (منتهی الارب ). شعریان . دوخواهر. اختاسهیل . دوپیکر. جوزا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوخواهر شود.
ذوجسدینفرهنگ فارسی معین(جَ سَ دَ یا دِ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - دارند ة جسد. 2 - هر جسمی که مرکب از دو عنصر از عناصر چهارگانه باشد. 3 - سیارة عطارد از آن روی که خانة او جوزا (جسدین یا دوپیکر می باشد).
رأس التوأم الغربیلغتنامه دهخدارأس التوأم الغربی . [ رَءْ سُت ْ ت َ اَ مِل ْ غ َ ] (اِخ ) (اصطلاح فلک ) ستاره ای است از ثوابت از قدر اول در غربی ذراع مبسوطه بر سر دوپیکر که آنرا انورالتوأمین نیز نامند واقع در جوزا. (از گاهنامه ) (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به صور الکواکب ص 1
دوپیکریلغتنامه دهخدادوپیکری . [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] (حامص مرکب )صفت و حالت دوپیکر. دویی . نفاق . جدایی : چون من توام این دوپیکری چیست چون هر دو یکی است داوری چیست . خاقانی . || جوزا بودن . صفت و حالت ب