لغتنامه دهخدا
تندیدن . [ ت ُ دی دَ ] (مص ) درخشم شدن و اعراض کردن . (برهان ). تندی کردن . درشتی کردن . خشم گرفتن . تیز شدن . (فرهنگ فارسی معین ). خشمناک گشتن . ستهیدن و در خشم شدن و اعراض کردن . (ناظم الاطباء). در خشم رفتن . (برهان ذیل تندید) : ز مرغان چون سلیما