دگماتیسملغتنامه دهخدادگماتیسم . [ دُ ] (فرانسوی ، اِ) فلسفه ٔ مبتنی بر یقین ، و آن مجموعه ٔ افکار کسانی است که معتقد به حل مسائل مابعدالطبیعه با روش علمی هستند. (از فرهنگ فارسی معین ).
دگماتیسمفرهنگ فارسی عمیداعتقاد تعصبآمیز به یک باور به عنوان یک اصل قطعی و غیرقابل تغییر؛ جزماندیشی.
کوتهفکریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فکری، دگماتیسم، تنگنظری قطعیت خودرأیی ملانقطی (ملالغتی) بودن، سختگیری، مشکلپسندی متعصب، افراطی، لاهوتی خرافات نژادپرست
خودرأییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام خیرهسری، اطمینان، دگماتیسم، پیشداوری، تعصب، غیرت، غرور استبداد، بیرحمی خشونت، سختگیری، کوتهفکری، کوری اطمینان چیز ثابت تاریکاندیشی، کهنهپرستی، جهل دیوانگی
اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتماد بهنفس، اتکا بهنفس دگماتیسم، تعصب
خداشناسیلغتنامه دهخداخداشناسی . [ خ ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت خدا.معرفةاﷲ. (یادداشت بخط مؤلف ). کنایه از تدین و دینداری . دانش خداشناسی : دانش خداشناسی در معنی حقیقی خود، شامل قسمتی از فلسفه است که از طرفی با توصیف جهان سر و کار دارد. البته نه من حیث هوهو، بلکه از جهت ربط آن بروحی برتر و عقلی ا