دیرانهلغتنامه دهخدادیرانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) بمعنی دیرینه و قدیم . (آنندراج ). رجوع به دیرینه شود.
دیرانهdemurrageواژههای مصوب فرهنگستانخسارت تأخیر در تخلیۀ واگنها که از طرف راهآهن مقصد به راهآهن مبدأ پرداخت میشود
درانةلغتنامه دهخدادرانة. [ دُ ن َ ] (ع اِ) علف ریزه ٔ خشک یا ریزه ٔ خشک هر چیز از شوره ٔ گیاه و درخت و تره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
درونهلغتنامه دهخدادرونه . [ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ای است که بیهقی گوید: یوسف بن ناصرالدین سبکتکین بسال 423 هَ . ق . در آنجا درگذشته است . رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 252 شود.
درونهلغتنامه دهخدادرونه . [ دَ / دُ ن َ / ن ِ ] (اِ) کمان حلاجان . (لغت فرس اسدی ). کمان حلاج . (برهان ). کمان ندافی و آن را کمان کودک نیز خوانند. (جهانگیری ). کمان حلاجی . (آنندراج ) : سفید برف برآ
بیمۀ کرایه و دیرانه و دادگاهfreight demurrage and defense, FDDواژههای مصوب فرهنگستانبیمهای مخصوص مالک کشتی که هزینههای اختلافات حقوقی مربوط به کرایۀ فرست و دیرانه و دادگاه و وکیل را شامل میشود
شرط تخلیه با کاسچنگgrab discharge clauseواژههای مصوب فرهنگستانبندی در اجارهنامۀ کشتی مربوط به تخلیۀ کالای فلهای با کاسچنگ که براساس آن کلیۀ هزینههای اضافی اعم از کرایه و دیرانه بر عهدۀ حملکنندۀ کالاست