بادگیر سپر جلوair dam, bumper air damواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
دحملغتنامه دهخدادحم . [ دَ ] (ع مص ) سخت راندن . (از منتهی الارب ). || آرمیدن و گردآمدن با زن . (منتهی الارب ). بقوت گردآمدن . (زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). || صاحب نشوء اللغةگوید: مدح چون قلب شود حمد گردد و چون بار سوم قلب شود حدم گردد و در مرتبه ٔ چهارم بصورت دحم درآید و در مرحله ٔ پنجم صو
دیهیم جویلغتنامه دهخدادیهیم جوی . [ دَ / دِ ] (نف مرکب ) جوینده ٔ دیهیم . طالب تخت و تاج و پادشاهی . (ناظم الاطباء) : سوی رخش رخشنده بنهاد روی دوان رخش شد نزد دیهیم جوی . فردوسی .وز آنجا سوی پارس بنهاد
دیهیملغتنامه دهخدادیهیم . [ دَ / دِ ] (اِ) تاجی که مخصوص پادشاهان است . (برهان ). تاج . اصل کلمه داهیم بود و دیهیم اماله ٔ آن است و داهم نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). داهی . (آنندراج ). تاج . (غیاث ). داهیم . (شرفنامه ٔ منیری ) (اوبهی ). تاج مخصوص پادش
دیهیمفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) نوعی از گلآذین شبیه گلآذین خوشهای که گلهای آن همه در یک سطح قرار دارد، مانند گلآذین گلابی و گیلاس.۲. حلقههایی از بخار که گرد ماه یا خورشید پیدا میشود.۳. [قدیمی] تاج؛ افسر؛ کلاه پادشاهی:◻︎ چو دیهیم شاهی به سر برنهاد / جهان را سراسر همه مژده داد (فردوسی: ۱/۱۶۱).
دیهیمcorymbواژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی نامحدود شامل محوری منفرد با محورهای جانبی و/ یا دُمگلهایی که حامل گلهایی سرتخت (flat-topped) یا کوژ هستند
دیهیمفرهنگ فارسی معین(دِ) [ یو. ] (اِ.) 1 - تاج ، کلاهِ زرنشان . 2 - نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد.
دیهیملغتنامه دهخدادیهیم . [ دَ / دِ ] (اِ) تاجی که مخصوص پادشاهان است . (برهان ). تاج . اصل کلمه داهیم بود و دیهیم اماله ٔ آن است و داهم نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). داهی . (آنندراج ). تاج . (غیاث ). داهیم . (شرفنامه ٔ منیری ) (اوبهی ). تاج مخصوص پادش
دیهیمفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) نوعی از گلآذین شبیه گلآذین خوشهای که گلهای آن همه در یک سطح قرار دارد، مانند گلآذین گلابی و گیلاس.۲. حلقههایی از بخار که گرد ماه یا خورشید پیدا میشود.۳. [قدیمی] تاج؛ افسر؛ کلاه پادشاهی:◻︎ چو دیهیم شاهی به سر برنهاد / جهان را سراسر همه مژده داد (فردوسی: ۱/۱۶۱).
دیهیمcorymbواژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی نامحدود شامل محوری منفرد با محورهای جانبی و/ یا دُمگلهایی که حامل گلهایی سرتخت (flat-topped) یا کوژ هستند
دیهیمفرهنگ فارسی معین(دِ) [ یو. ] (اِ.) 1 - تاج ، کلاهِ زرنشان . 2 - نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد.