لغتنامه دهخدا
مذرح . [ م ُ ذَرْ رَ ] (ع ص ) طعام مذرح ؛ طعام که ذراح [ جانور خرد سمی ] در آن اندازند. (از متن اللغة). طعامی که سم ذراریح در آن کرده باشند. مذروح . (از اقرب الموارد). نعت مفعولی است از تذریح . رجوع به تذریح شود. || لبن مذرح ؛ شیر که بر آن آب غالب باشد، و کذلک : عسل مذرح . (ا