۱. کلمهای که در موقع نوعی رقص و نشاط یا در حال مسخره کردن کسی بر زبان میآورند.
۲. (اسم، صفت) کسی که نقش پهلوانپنبه را بازی کند.
۳. (اسم، صفت) کسی که هنگام پنبه زدن حلاج به آهنگ کمان او برقصد و دیگران با همان آهنگ بخوانند: «پن پن زیپنبه»: ◻︎ گرمی مجلس منصور و سماعش بنگر / رقص ذیپنبه و حلاج تماشا دارد (اشرف: لغتنامه: ذیپنبه).