راتبه خوارلغتنامه دهخداراتبه خوار. [ ت ِ ب َ / ب ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) وظیفه خوار. (آنندراج ). رجوع به راتب خوار شود.
راتبةلغتنامه دهخداراتبة. [ ت ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) بمعنی ثابت و به یک جا استاده و قرار گرفته مشتق از رتوب بضمتین بمعنی ثابت و ساکن شدن . (آنندراج ) (غیاث ): ان العدل اذا اصر علی ترک السنن الراتبة کان ذلک قادحاً فی عدالته . (معالم القربة)؛ یعنی همانا که شخص دادگر هرگاه در ترک وظیفه و مقرری پافشاری
راتبهbursary award, scholarship, bourse 2 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانهزینهای که برای تحصیل در رشته یا دورهای معین به شخصی اختصاص داده شود
ادرارخوارلغتنامه دهخداادرارخوار. [ اِ خوا / خا ] (نف مرکب ) راتبه خوار : ملک احسان ترا صد چون سحاب ادرارخوارخرمن فضل ترا صد چون عطارد خوشه چین .سلمان .
اجره خوارلغتنامه دهخدااجره خوار. [ اِ رَ/رِ خوا/خا ] (نف مرکب ) اِجری خوار. راتبه خوار : نه اجره خوار فروغم نه مرد منّت خضرتوجّهی که درین راه بی چراغ روم .سنجر کاشی .
اجری خوارلغتنامه دهخدااجری خوار. [ اِ خوا / خا ] (نف مرکب ) راتبه خوار. مُوظّف : به این دونان که اجری خوار دهرندفروناید سر، ارباب هِمم را. شفائی .و گاه در شعر بتخفیف جری خوار آید :</spa
چاشنی گیرلغتنامه دهخداچاشنی گیر. (نف مرکب ) چاشنی چش . مزه چش . آنکه طعام یا شراب را بازچشد تا طعم آن معلوم کند. ذواق : نگویم بوسه را میری بمن ده لبت را چاشنی گیری بمن ده . نظامی .که ای جامگی خوار تدبیر من ز جام سخن چاشنی گیر من .<b
راتبهbursary award, scholarship, bourse 2 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانهزینهای که برای تحصیل در رشته یا دورهای معین به شخصی اختصاص داده شود
راتبهbursary award, scholarship, bourse 2 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانهزینهای که برای تحصیل در رشته یا دورهای معین به شخصی اختصاص داده شود