رادیوگرافیلغتنامه دهخدارادیوگرافی . [ ی ُ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) عمل عکس برداری با اشعه ٔ مجهول .
رادیوگرافیفرهنگ فارسی معین( ~. گِ) [ فر. ] (اِمر.) شیوة بررسی بدن با تاباندن پرتوهای ایکس بر آن و تولید تصویرهایی بر روی کلیشه یا پرده های حساس ، پرتونگاری (فره ).
رادیوگرافلغتنامه دهخدارادیوگراف . [ ی ُ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) تصویری که از تابیدن اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » بدرون اجسام و اعضای کدر بر روی صفحه ٔ حساس پیدا میشود.
ریودارولغتنامه دهخداریودارو. [ ی ُ دُ اُ رُ ] (اِخ ) ناحیه ای است در جنوب غربی مراکش برابرجزایر قناری در ساحل اقیانوس اطلس تحت الحمایه ٔ اسپانیا که 190000 تن جمعیت دارد. کرسی آن ویلاسیسنروس است . (فرهنگ فارسی معین ).