رازیانه

rāziyāne

معنی

۱. گیاهی علفی و خوش‌بو با برگ‌های ریز و گل‌های چتری زردرنگ که مصرف دارویی دارد؛ بادیان؛ بادتخم.
۲. دانۀ این گیاه با مصرف دارویی

جست‌وجوی دقیق

رازیانه

لغت‌نامه دهخدا

رازیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رازیانج .فنوی . از تیره ٔ چتریان با گونه های پایا به ارتفاع 1 تا 1/5 متر و برگهای متناوب دارای بریدگی و معطر و طعمی مطبوع و کمی شیرین . رجوع به ک

رازیانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. گیاهی علفی و خوش‌بو با برگ‌های ریز و گل‌های چتری زردرنگ که مصرف دارویی دارد؛ بادیان؛ بادتخم.۲. دانۀ این گیاه با مصرف دارویی

رازیانه

فرهنگ فارسی معین

(نِ) (اِ.) بادیان ، والان ؛ گیاهی است خوشبو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است .

رازیانه

گویش اصفهانی

تکیه ای: râziyâna طاری: râziyâna طامه ای: bâdiyun طرقی: râziyâna کشه ای: râziyâna نطنزی: râziyâna

رازیانه

گویش خلخال

اَسکِستانی: râziyâne دِروی: râziyâna کَجَلی: râziyâna کَرنَقی: râziyâna کَرینی: râziyâna کُلوری: râziyâna گیلَوانی: râziyâna لِردی: râziyâna

جست‌وجوی هم‌آوا

روزانه

روزانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) آنچه هرروز بکسی داده شود. (آنندراج ). یومی . (ناظم الاطباء). آنچه بیک روز از طعام یا مزد یا پول برای کسی مقررکرده اند. (از فرهنگ نظام ). || هرروزی . (ناظم الاطباء). یومیه . (یادداشت مؤلف ). هر روز. گ

روزگانه

لغت‌نامه دهخدا

روزگانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) وظیفه و مواجب و مزد و اجرت و روزینه . || جزء پیشین از سر. (ناظم الاطباء).

روزونَه

گویش بختیاری

روزانه.

روزانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ شبانه] مربوط به روز.۲. به اندازۀ یک روز: مصرف روزانه.۳. (قید) در هر روز: روزانه چند لیوان آب می‌خورید؟.۴. (اسم) [قدیمی] روز.

روزگانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. روزی.۲. خوراک هر روزه.۳. وظیفه؛ مزد روزانه.

جست‌وجوی مشابه

رازیانه کاری

لغت‌نامه دهخدا

رازیانه کاری . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 26هزارگزی جنوب خاوری فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به فهلیان واقع است . ناحیه ای است جلگه یی ، گرمسیر و مالاریایی