راستپاregular footer, regular 1واژههای مصوب فرهنگستانتختهبرفسُری که پای چپ خود را در جلو و پای راست را در عقب تختهبرف قرار میدهد
راستخوشگی برنجstraight head of rice, rice straight headواژههای مصوب فرهنگستاناختلالی در برنج که نشانۀ عمدۀ آن راست ایستادن خوشه و برگ و عقیم ماندن گلها و سبز ماندن بوتههاست
راست پافرهنگ فارسی عمید۱. (ورزش) ویژگی ورزشکاری که با پای راست به توپ ضربه میزند.۲. (ریاضی) [قدیمی] متساویالساقین.
راست پا آمدنلغتنامه دهخداراست پا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) از جای بجای آمدن بی تأخیر. (ارمغان آصفی ). از جای بجای آمدن بی تأخیر در راه . (آنندراج ) : در چمن میرفت ذکر قامت دلدار ماسرو دامن برزد و آمد ببستان راست پا.کمال خجندی (از ارمغان آصفی
راست پا آمدنلغتنامه دهخداراست پا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) از جای بجای آمدن بی تأخیر. (ارمغان آصفی ). از جای بجای آمدن بی تأخیر در راه . (آنندراج ) : در چمن میرفت ذکر قامت دلدار ماسرو دامن برزد و آمد ببستان راست پا.کمال خجندی (از ارمغان آصفی