لغتنامه دهخدا
راقود. (ع اِ) خم بزرگ یا درازتک . ج ، رواقید. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از منتخب اللغات ) (کنز اللغات ) (از المنجد). معرب است . (از اقرب الموارد) (المعرب جوالیقی ). ظرف مستطیل یا درازتک که رسم بوده داخلش قیراندود باشد. ج ،