رامیارلغتنامه دهخدارامیار. (اِ مرکب ) چوپان و گوسپندچران . (ناظم الاطباء). شبان . (آنندراج ) (از برهان ) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (انجمن آرا). اصل این لغت رمه یار بوده یعنی ؛ ایلخی بان و رمه بان و بعضی گفته اند رمه در اصل رامه است یعنی ؛ رام شبان و مطیع او که آنرا رمه بان گویند. (آنندراج ) (ا
رامیارفرهنگ فارسی عمید= چوپان: ◻︎ رسیدم در میان مرغزاری / در آن دیدم رمی بی رامیاری (نزاری: لغتنامه: رامیار).
رامیارواژهنامه آزادرامیار در زبان کُردی به معنای سیاستمدار می باشد. نام پسرانه کُردی. سیاست مدار سیاستمدار
رمیارلغتنامه دهخدارمیار. [ رَم ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شبان . گله بان . (برهان ). رامیار. رمه بان . (آنندراج ). رمه یار : منم رمیار پایت آرمیده که سازم خاک پایت کحل دیده .نزاری (از آنندراج ).
رامپورلغتنامه دهخدارامپور. (اِخ ) نام شهری است در سرزمین «روخیلخند» هندوستان و 64هزارگزی شمال باختری «باریکی ». این شهر دارای دانشگاه بزرگ و کتابخانه ٔ معظم و کارخانه های ابریشم بافی و تجارت وسیعو مهم است . مساحت آن در حدود 2447</span
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) از فرمانروایان اسپانیا فرزند برمود اول و پسر عموی آلفونس دوم بود و در سال 835م . از طرف آلفونس دوم به اداره ٔ کارهای دولتی مأمور شد و از سال 842 تا 850م . در «
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) فرزند اوردونیو و برادر آلفونس چهارم از فرمانروایان اسپانیا بود و در سال 927م . از طرف برادر بحکومت لیون منصوب گشت و برخی از خویشاوندان خود را که بمخالفت با وی برخاسته بودند مغلوب کرد و بچشم آنان میل کشید. او با مسلمانان جنگهای ب
چوپانفرهنگ فارسی عمیدکسی که گوسفندان را به چراگاه میبرد؛ نگهبان گلۀ گوسفند؛ رمهبان؛ رمهیار؛ رامیار؛ رمیار؛ شبان.
رمیارلغتنامه دهخدارمیار. [ رَم ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شبان . گله بان . (برهان ). رامیار. رمه بان . (آنندراج ). رمه یار : منم رمیار پایت آرمیده که سازم خاک پایت کحل دیده .نزاری (از آنندراج ).
شبانلغتنامه دهخداشبان . [ ش ُ / ش َ ] (اِ) چوپان را گویند که چراننده و محافظت کننده ٔ گوسفند باشد و او را به عربی راعی خوانند. (برهان قاطع). رشیدی در فرهنگ و هدایت صاحب انجمن آرا و به تبع اخیر صاحب آنندراج گوید: چوپان که اکثر در شب گله را پاسبانی کند ضد روزبا