رجعیلغتنامه دهخدارجعی . [ رِ عی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به سوی طلاق ، یقال : طلاق رِجْعی او رَجْعی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَجْعة و رِجْعة شود.- طلاق رجعی ؛ مقابل طلاق بایِن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سیدحسن امامی آرد: طلاق رجعی طلاقی است که شوهر میتواند در مدت عده
رجعیلغتنامه دهخدارجعی . [ رُ عا ] (ع اِ) پاسخ . جواب ، یقال : جأنی رجعی رسالتی . (اقرب الموارد). جواب مکتوب . (ناظم الاطباء). یقال ارسلت الیک فماجأنی رجعی رسالتی و کذا جأنی رجعی رسالتی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
رجعیلغتنامه دهخدارجعی . [ رُ عا ] (ع مص ) رَجْع مصدر بمعنی رَجْع. (از ناظم الاطباء). برگشتن . (از اقرب الموارد). بازگشتن . (منتهی الارب ) (ترجمان ترتیب عادل ص 51) (آنندراج ). رجوع به رَجْع شود.
ریزه ریزهلغتنامه دهخداریزه ریزه . [ زَ / زِ زَ / زِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) پاره پاره . ذره ذره . پارچه پارچه . (ناظم الاطباء). هسیس . (منتهی الارب ) : ریزه ریزه صدق هرروزه چراجمع می ناید در این انبار
رجعيدیکشنری عربی به فارسیبرگشت دهنده , انحطاط دهنده , قفايي , تنزل کننده , قهقهرايي , بقهقرا رفتن , پس رفتن
رجعیةلغتنامه دهخدارجعیة. [ رُ عی ی َ ] (ع ص ، اِ) ناقه ای که بفروشند و از بهای آن ناقه ٔ دیگری مانند آن بخرند. (از اقرب الموارد). راجعة. (اقرب الموارد). رجوع به راجعة شود.
رجعیةلغتنامه دهخدارجعیة. [ رِ عی ی َ ] (ع ص ، اِ) رجوع به رُجعیّة شود. || (ص نسبی ) آنکه به رجعت شخصی معتقد باشد. || (اِخ ) از فِرَق غُلاة شیعه که میگفتند علی بن ابیطالب بر خواهد گشت و انتقام خود را از دشمنان خویش خواهد کشید. (خاندان نوبختی ص 56). و رجوع به ال
طلاق رجعیلغتنامه دهخداطلاق رجعی . [ طَ ق ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طلاقی که بعد آن در میان مدت عدت رجوع کردن به زن بدون نکاح جائز باشد و آن یک بار یا دو بار لفظ طلاق گفتن است ، بخلاف طلاق باین که رجوع کردن در آن بدون نکاح جائزنباشد و آن گفتن است زن را «انت بائنة» و آنچه در معنی این باشد و بخل
رجعیةلغتنامه دهخدارجعیة. [ رُ عی ی َ ] (ع ص ، اِ) ناقه ای که بفروشند و از بهای آن ناقه ٔ دیگری مانند آن بخرند. (از اقرب الموارد). راجعة. (اقرب الموارد). رجوع به راجعة شود.
رجعیةلغتنامه دهخدارجعیة. [ رِ عی ی َ ] (ع ص ، اِ) رجوع به رُجعیّة شود. || (ص نسبی ) آنکه به رجعت شخصی معتقد باشد. || (اِخ ) از فِرَق غُلاة شیعه که میگفتند علی بن ابیطالب بر خواهد گشت و انتقام خود را از دشمنان خویش خواهد کشید. (خاندان نوبختی ص 56). و رجوع به ال
ارجعیلغتنامه دهخداارجعی . [ اِ ج ِ ] (ع فعل امر) صیغه ٔ واحد مؤنث امر حاضر است بمعنی بازگشت کن تو ای زن و این خطابیست به روح مؤمن بوقت مرگ . (غیاث اللغات ).- ندای ارجعی ؛ ندائی که گاه مردن بنده ٔ مؤمن شنود، مقتبس از آیه ٔ: یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک ر
طلاق رجعیلغتنامه دهخداطلاق رجعی . [ طَ ق ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طلاقی که بعد آن در میان مدت عدت رجوع کردن به زن بدون نکاح جائز باشد و آن یک بار یا دو بار لفظ طلاق گفتن است ، بخلاف طلاق باین که رجوع کردن در آن بدون نکاح جائزنباشد و آن گفتن است زن را «انت بائنة» و آنچه در معنی این باشد و بخل