جیرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. سهم ۲. آذوقه، توشه، خوراک، سوروسات، سیوروسات، قوت ۳. راتب، رستاد، مستمری، مقرری
جیرهفرهنگ فارسی عمیدمقدار معیّنی از خوراکی، خواربار، و دیگر اجناس مورد نیاز که در فاصلههای زمانی معیّن روزانه، هفتگی، ماهیانه، و امثال آن به کسی میدهند؛ روزیانه؛ راستاد؛ رستاد.
حقوقفرهنگ مترادف و متضاد۱. ادرار، راتبه، رستاد، شهریه، ماهانه، مستمری، مشاهره، مقرری، مواجب، وظیفه ۲. تکالیف، وظایف ۳. بهرهها ۴. حقها ۵. مجموعه قوانین
وظیفهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تکلیف، فریضه ۲. خدمت، رسالت، ماموریت، مسولیت ۳. شغل، عمل، کار ۴. نقش ۵. ادرار، حقوق، رستاد، شهریه، گذران، ماهیانه، مستمری، معاش، مقرری، مواجب
رسمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آداب، آیین، تداول، راه، روش، رویه، سنت، طریقه، طور، عرف، قاعده، قانون، قرار، مرسوم ۲. رستاد، مستمری، مشاهره، مقرری، وظیفه ۳. ترسیم ۴. باب، داب، عادت ۵. حقالعمل، عوارض