ترجمه مقاله

رسوخ

rosux

۱. نفوذ کردن.
۲. [قدیمی] ثابت و استوار شدن؛ پابرجا شدن.

۱. تاثیر، رخنه، نفوذ
۲. استواری، پابرجایی

ترجمه مقاله