25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
خوشحال شدن
عادت داشتن
وجود داشتن
باعث شدن
موجب شدن
شدن
بیشتر بدانید
انداوه
crosspoint
تأیید
نمنم
ازوجی
interjectional
رضادادن
مترادف
ارتضا، تراضی، رضایتمندی
جستوجوی دقیق
رضادادن
دیکشنری فارسی به ترکی
razı olmak
رضادادن
فرهنگ مترادف و متضاد
ارتضا، تراضی، رضایتمندی
جستوجوی متن
ارتضا
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. پسندیدن، خشنودی، رضادادن، ۲. اختیار، گزینش