لغتنامه دهخدا
رنا. [ رَ ] (ع مص ) شادمان گردیدن . (از منتهی الارب ). شاد شدن . (از اقرب الموارد). رُنُوّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). رَنْو. (متن اللغة). || پیوسته به سکون چشم نگریستن . (از منتهی الارب ). پیوسته بسوی کسی به نگاه ساکن و ثابت نگریستن . (از اقرب الموارد). ||