رنگرزلغتنامه دهخدارنگرز. [ رَ رَ ] (نف مرکب ) صَبّاغ . (آنندراج ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). کسی که کارش رنگ کردن پارچه و غیر آن است ، و مرکب است از لفظ «رنگ » و «رز» از مصدررزیدن بمعنی رنگ کردن . (از فرهنگ نظام ). مرکب است از رنگ + رز (رزیدن ). کسی که پارچه و ج
رنگریزلغتنامه دهخدارنگریز. [ رَ ] (نف مرکب ) صاحب غیاث اللغات از قول سروری و مؤید و دیگران (و به تبعیت از او آنندراج ) آرد: این لفظ بزیادت یای تحتانی غلط است و صحیح آن رنگرز است و اگر به معنی نقاش و مصور و معمار گویند صحیح باشد - انتهی . اما این مطلب یعنی غلط بودن رنگریز صحیح نیست و رنگریز در
رَنگرَزگویش خلخالاَسکِستانی: rang ažan دِروی: rang azan شالی: rang akar کَجَلی: rang karâr کَرینی: rang akar کُلوری: rang azan لِردی: rang karâr
رَنگرَزگویش کرمانشاهکلهری: rang řaz گورانی: rang řaz سنجابی: rang řaz کولیایی: rang řaz زنگنهای: rang řaz جلالوندی: rang řaz زولهای: rang řaz کاکاوندی: rang řaz هوزمانوندی: rang řaz
رنگرز گلگونلغتنامه دهخدارنگرز گلگون . [ رَ رَ زِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب فروش است . (برهان قاطع) (آنندراج ). خَمّار. (برهان قاطع).
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِ مرکب ) موسم خزان . (آنندراج ). خزان . خریف . پاییز. (ناظم الاطباء).
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 3هزارگزی شمال شرقی زاغه و کنار راه خرم آبادبه بروجرد. آب و هوای آن سرد و در جلگه واقع است . دارای 420 تن سکنه است که مذه
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی شمال غربی نورآباد و 12هزارگزی غرب راه خرم آباد به کرمانشاه . در دامنه ٔ کوه واقع شده است .آب و هوایی سرد دارد.
رنگرزکلالغتنامه دهخدارنگرزکلا. [ رَ رَ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 6هزارگزی غربی شاهی . آب و هوایی معتدل و مرطوب دارد و در دامنه واقع است . دارای 140 تن سکنه است که مذهب تشیع دارند و به
رنگرزوئیهلغتنامه دهخدارنگرزوئیه . [ رَ رَ ئی ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در 63هزارگزی جنوب غربی شهداد و سر راه مالرو سیرچ به کرمان . دارای 10 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <spa
رنگرز گلگونلغتنامه دهخدارنگرز گلگون . [ رَ رَ زِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب فروش است . (برهان قاطع) (آنندراج ). خَمّار. (برهان قاطع).
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِ مرکب ) موسم خزان . (آنندراج ). خزان . خریف . پاییز. (ناظم الاطباء).
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 3هزارگزی شمال شرقی زاغه و کنار راه خرم آبادبه بروجرد. آب و هوای آن سرد و در جلگه واقع است . دارای 420 تن سکنه است که مذه
رنگرزانلغتنامه دهخدارنگرزان . [ رَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی شمال غربی نورآباد و 12هزارگزی غرب راه خرم آباد به کرمانشاه . در دامنه ٔ کوه واقع شده است .آب و هوایی سرد دارد.
رنگرزکلالغتنامه دهخدارنگرزکلا. [ رَ رَ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 6هزارگزی غربی شاهی . آب و هوایی معتدل و مرطوب دارد و در دامنه واقع است . دارای 140 تن سکنه است که مذهب تشیع دارند و به
مظفربیک رنگرزلغتنامه دهخدامظفربیک رنگرز. [ م ُ ظَف ْ ف َ ب ِ ک ِ رَ رَ ] (اِخ ) از اهالی کرمان و شخص کاسب و مهربان است . شاعر بسیار پخته ای است و این رباعی او شهرت فراوان دارد:افسوس که همدمان مونس رفتندیاران موافق مهندس رفتندآنها که به هم نشسته بودیم مدام هر یک به بهانه ای ز مجلس رفتند