رهسپاری مرسولات پُستیforwarding of postal items, routeing, transmission of postal items, acheminement des envois postaux (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانارسال یا حمل مرسولات پُستی از محلی به محل دیگر از راهها و مسیرهای تعیینشده
رهسپارلغتنامه دهخدارهسپار. [ رَ س ِ ] (نف مرکب ) راه سپار. راهی . عازم . روانه . (یادداشت مؤلف ).- رهسپار جایی بودن ؛ رفتن بدان جای . (یادداشت مؤلف ). رجوع به راهسپار شود.
راهسپارلغتنامه دهخداراهسپار. [ س ِ ] (نف مرکب ) راهسپر. راهرو. راه پیما. رهسپار. رهسپارنده .راه رونده . طی طریق کننده . پیماینده ٔ راه : با چنین موکب واین کوکبه و خیل و حشم آمدیم از پی آهنگ خزان راهسپار. صبوری ملک الشعراء.و رجوع به ره
رهسپاری مرسولات پُستیforwarding of postal items, routeing, transmission of postal items, acheminement des envois postaux (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانارسال یا حمل مرسولات پُستی از محلی به محل دیگر از راهها و مسیرهای تعیینشده
رهسپاری مرسولات پُستیforwarding of postal items, routeing, transmission of postal items, acheminement des envois postaux (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانارسال یا حمل مرسولات پُستی از محلی به محل دیگر از راهها و مسیرهای تعیینشده