روبرگردانلغتنامه دهخداروبرگردان . [ ب َ گ َ ] (نف مرکب ) برگرداننده ٔرو. اعراض کننده . مُعْرِض . پشت کننده . روی برتابنده .- روبرگردان نبودن از ؛ اعراض نکردن از. پشت نکردن به . رو برنتافتن : فلانی از یک بطر عرق یا یک قاب پلو روبرگردان نیست . (یادداشت مؤلف ).
راغبلغتنامه دهخداراغب . [ غ ِ ] (ع ص ) مایل و خواهان . ج ، راغبون . (ناظم الاطباء). خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده . (از اقرب الموارد). خواهان . (دهار). مأخوذ از تازی ، آرزومند و خواهان و مشتاق و طالب و مایل . (از ناظم الاطباء) : و اگر کسی این شربتها را نخواهد و به
نکوللغتنامه دهخدانکول . [ ن ُ ] (ع مص ) بازایستادن از سوگند. (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نکوص . (متن اللغة). امتناع کردن از سوگند. (ناظم الاطباء). || خودداری کردن از پاسخ دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || بازایستادن از دشمن . (از تاج المصاد
رولغتنامه دهخدارو. (اِ) معروف است که به عربی وجه خوانند.(برهان قاطع) (آنندراج ). جانب پیش سر که از پیشانی شروع شده به زنخ ختم می شود. مثال : چشم و دهن بر روی انسان واقع است . (فرهنگ نظام ). روی . گونه . چهره . رخ .صورت . دیدار. سیما. (ناظم الاطباء). رخساره . گونه . دیم . (برهان قاطع). مُحَی
رضالغتنامه دهخدارضا. [ رِ ] (اِخ ) لقب امام هشتم حضرت علی بن موسی بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه و علی آبائه آلاف التحیة و الثناء. (ناظم الاطباء). لقب علی بن موسی بن جعفر صادق بن محمدبن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع ). (منتهی الارب ) . کنیه ٔ او ابوالحسن و معروفترین لقبش رضا بو