رولتلغتنامه دهخدارولت . [ رُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) غلتک . (لغات فرهنگستان ). چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شیئی را که بدان متصل است با خود برد. || چرخ رنده ای است دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو به پارچه مورد استفاده قرار می گیرد. || نوعی بازی که در آن برنده بوسیله ٔ توقف گلوله ٔ روی
رولتفرهنگ فارسی عمید۱.نوعی شیرینی لولهشدۀ خامهای.۲. نوعی خوراک که گوشت، سبزی، یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شدهای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ میکنند.۳. وسیلهای به شکل چرخ کوچک دندانهدار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی دیگر یا پارچه به کار میرود.
رولتفرهنگ فارسی معین(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است . آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند. 2 - نوعی شیرینی خامه ای . 3 - نوعی خوراکی که گوشت ، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزند. 4 - چرخ کوچک دندانه داری همراه با یک دسته برای
ارولتلغتنامه دهخداارولت . [ اِ وُ ] (اِخ ) کرسی دوسِور از ناحیه ٔ پارتِنِه ، واقع در کنار توئه ، دارای 1687 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد.