راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
رهنگاشت 1road mapواژههای مصوب فرهنگستاننگاشت حاصل از شناسایی و ارزیابی تحولات آینده که حرکت بهسوی اهداف موردنظر را در اختیار تصمیمسازان قرار میدهد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
آنانلغتنامه دهخداآنان . (ضمیر) ج ِ آن . آن کسان . ایشان . اوشان . آنها : همه تفاخر آنان بجود و دانش بودهمه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ . منجیک .آنانکه محیط فضل و آداب شدنددر جمع کمال شمع اصحاب شدندره زین شب تاریک نبردند بر
فسانهلغتنامه دهخدافسانه . [ ف َ /ف ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخفف افسانه است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). افسانه و حکایت بی اصل . (برهان ). حکایت وسرگذشت بی اصل بود که زنان گویند. (صحاح الفرس ). مثل . داستان . افسانه . (یادداشت بخط