ترجمه مقاله

ریختن

rixtan

۱. جریان یافتن مایعی معمولاً از یک مکان بلند یا از یک محفظه به جایی پایین‌تر.
۲. (مصدر متعدی) جاری کردن مایع یا هرچیز سیال.
۳. جدا شدن چیزی از چیز دیگر: موهایش ریخت.
۴. (مصدر متعدی) قرار دادن مایع یا هر چیز سیال درون ظرف: چند تا چایی ریخت.
۵. [عامیانه، مجاز] به طور ناگهانی و به زور به جایی وارد شدن: مٲمورها ریختند.
۶. [مجاز] از بین رفتن: ترسم ریخت.
۷. افشاندن چیزی بر چیز دیگر: موهایش را ریخته بود روی صورتش.
۸. [عامیانه، مجاز] وارد کردن پول به حساب؛ واریز کردن.
۹. داخل کردن مواد ذوب‌شده در قالبی خاص.
۱۰. [عامیانه، مجاز] به طور فراوان و زیاد وجود داشتن: می‌گفتند آنجا پول ریخته.
۱۱. [قدیمی] پوسیدن؛ تجزیه شدن.

ترجمه مقاله